قرارگاه جهادی شهید مهدی باکری
مرکز اجرایی و سازمانی تشکیلات هلدینگ اسوه می باشد، پرسنل و نیروهای شاغل و مرتبط در این مرکز آرمانها و منویات و دغدغه شهدا و خصوصا شهید مخلص،فرمانده عاشورایی شهید مهدی باکری را نصب العین و گفتار و رفتار ایشان را منشور خود می دانند.
کاش میشد در ناکجای مرزهای اندیشهات قدم میزدم و حریریترین لحظههایت را در برگ ریزان شقاوت به نظاره مینشستم. حالا خوب میفهمم چرا عاقلترین خاک دنیا، “جزیره مجنون” نام گرفت! یا شاید بهتر است بگویم دلت مجنونترین جزیره دنیا بود و اگر تو و رفقای آسمانیات نبودید، هرگز جمهوری عشق رقم نمیخورد!
دنیا میدان بزرگ آزمایش است که هدف آن جز عشق چیزی نیست. در این دنیا همه چیز در اختیار بشر گذاشته شده، وسایل و ابزار کار فراوان است، عالیترین نمونه های صنعت، زیباترین مظاهرخلقت، از سنگریزه ها تا ستارگان، از سنگدلان جنایتکار تا دلهای شکسته یتیمان، از نمونه های ظلم و جنایت تا فرشتگان حق و عدالت، همه چیز و همه چیز در این دنیای رنگارنگ خلق شده است. انسان را به این بازیچه های خلقت مشغول کرده اند. هر کسی به شأن خود به چیزی می پردازد، ولی کسانی یافت می شوند که سوزی در دل و شوری در سر دارند که به این بازیچه راضی نمی شوند. این نمونه های زیبای خلقت را دوست دارند و می پرستند.
انسان گاه گاهی خود را فراموش میکند، فراموش میکند که بدن دارد، بدنی ضعیف و ناتوان که، در مقابل عالم و زمان کوچک و ناچیز و آسیب پذیر است، فراموش میکند که همیشگی نیست، و چند صباحی بیشتر نمیپاید، فراموش میکند که جسم مادی او نمیتواند با روح او هم پرواز شود، لذا این انسان احساس ابدیت و مطلقیت و غرور و قدرت میکند، سرمست پیروزی و اوج آمال و آرزوهای دور و دراز خود، بی خبر از حقیقت تلخ و واقعیتهای عینی وجود، به پیش میتازد و از هیچ ظلم وستم رو گردان نمیشود. اما درد آدمی را به خود میآورد، حقیقت وجود او را به آدمی میفهماند و ضعف و زوال و ذلت خود را درک میکند و دست از غرور کبریایی برمیدارد، و معنی خودخواهی و مصلحت طلبی و غرور را میفهمد و آن را توجه نمیکند.
اینبار فقط برای خاطر عزیز تو مینویسم، گاهی به وسعت همه ثانیههایی که قرار است نباشی محتاج حضورت میشوم. بگذار چشمان نجیبت همچنان بسته بماند، مبادا زیر سنگینی نگاههای پرسشگرت خرد شوم … امسال دعای تحویل سال را به نیابت شفاعت تو خواهم خواند و بغضهایم را آنچنان به پایت خواهم ریخت که هرگز بزرگواریت اجازه ندهد فراموشم کنی.
یاد جملاتی از باکری عزیز می افتم اهمیت زیاد به دعاها و مجالس یاد اباعبدالله (ع) و شهدا بدهید که راه سعادت و توشه آخرت است. همواره تربیت حسینی و زینبی بیابید و رسالت آنها را رسالت خود بدانید. فرزندان خود را نیز همانگونه تربیت کنید که سربازانی با ایمان و عاشق شهادت و علمدارانی صالح و وارث حضرت ابوالفضل (ع) برای اسلام بار بیایند.دنیا مثل شیشهای میماند که یکدفعه میبینی از دستت افتاد و شکست.